امروز نمی توان با دید تاریخی/آرام، بدون احتیاط به آن نگاه کرد! – خبرگزاری مهر ایران و اخبار جهان



به گزارش خبرگزاری مهر، دیروز چهارشنبه 30 آذرماه نهمین نشست از سلسله نشست های تخصصی با موضوع «روایت هایی از مسیر پر پیچ و خم کار فرهنگی» با حضور هدایت الله بهبودی در حوزه هنری برگزار شد. هنر

هدایت الله بهبودی نویسنده، پژوهشگر و تاریخ نگار انقلاب اسلامی در ابتدای این برنامه گفت: دو سوال مطرح می کنم که آیا می توانم در گفتار و لحن خود از کلماتی مانند «باید» استفاده کنم که درست است و اینها. کلمات مربوط به گفتار محاوره ای است.معنی نظر من نیست و ناخودآگاه از دهان خارج می شود. مورد بعدی این است که زیاد روی من حساب نکنید! کسی که در کاری موفق است، لزوماً همه حرف هایش درست نیست. مهم است که در جملات فکر کنید. پذیرش کار ساده ای است، اما فکر کردن و پذیرش فرآیند دشواری است که به ندرت تسلیم آن می شویم. قبول و قضاوت بر اساس گفته ها اشتباه است و این همان چیزی است که متاسفانه امروزه در جامعه ما رایج است.

به روز رسانی در مورد اینکه آیا آثار شما سانسور شده است یا خیر؟ وی افزود: بله این اتفاق افتاده است، آدم از همان لحظه اول فکر می کند هر چه می نویسد بهترین است، اما بزرگترها کارهای ما را می خوانند و می بینیم که اینطور نیست! از زمانی که وارد دنیای حرفه‌ای شدم، یادم نمی‌آید کتابی بنویسم که چاپ نشده باشد. سال 65 وارد دانشگاه شدم. یادم نمی‌آید که با شرم به دانشگاه رفته بودم، چون فکر می‌کردم همکلاسی‌هایم در جبهه زیر آتش خمپاره‌اند، اما من در دانشگاه هستم. به همین دلیل تمام تلاشم را کردم تا در رشته خودم بهترین باشم.

من خیلی از “تاریخ” متنفر بودم!

وی با اشاره به اینکه قصد دارد در رشته پزشکی تحصیل کند، گفت: اتفاقات اجتماعی در تصمیم گیری و خلق و خوی فرد تاثیر زیادی دارد. آنقدر از داستان متنفر بودم که در 10 سالگی تقلب جدی کردم و آن را از من گرفتند. بعد از انقلاب، تحولات جامعه بر تحولات درونی ما نیز تأثیر گذاشت. بعد که تصمیم گرفتم رشته ام را انتخاب کنم با تشویق یکی از دوستان، رشته تاریخ را هم به عنوان رشته سوم انتخاب کردم. البته خدا را شاکرم که چنین اتفاقی برایم افتاد که بتوانم از گذشته ام درس های خوبی بگیرم و تا جایی که بتوانم این درس ها را برای خوانندگان بنویسم.

وی درباره ازدواجش نیز گفت: در ایذه کار می کردیم. ما برای مردم آنجا خانه می ساختیم. ما هیچ انتظاری برای گرفتن پول نداشتیم. حال و هوای آن روزها متفاوت بود. در یکی از نمازها گفتم خدایا من زن می خواهم. وقتی به تهران آمدیم به یکی از بستگانم که در حزب جمهوری کار می کرد گفتم می خواهم ازدواج کنم. گفت مهمانی دخترهای خوبی دارد و من ازدواج کردم. ما زندگی را با سختی شروع کردیم و این زندگی داوطلبانه بود. همسرم خانواده داشت، پدرش در آمریکا خدمت کرده بود، اما همسرم این زندگی را پذیرفت.

ماشین عروس ما یک اتوبوس دو طبقه بود!

وی افزود: ماشین عروس ما یک اتوبوس دو طبقه بود. این برای سادگی نبود، بلکه لازم بود! همسرم می گفت فکر می کردم با امامزاده ای ازدواج کرده ام اما بعداً متوجه شد که اشتباه کرده است. هرچند پشیمان نیست. حاصل ازدواج ما دو فرزند بود. پسرم در کودکی علاقه عجیبی به نویسندگی نشان داد، اما خیلی زود راه خود را گم کرد و به بزرگسالی رسید و فکر می کرد هر کاری که پدرش انجام می دهد، مجبور نیست انجام دهد! سپس به سمت طراحی رفت.

بهبودی گفت: در نوشتن بسیار منضبط هستم. وقتی من متعهد می شوم چیزی بنویسم، تا زمانی که کار تمام نشود، نمی توان کار دیگری انجام داد. وقتی از روزنامه نگاری ناامید شدم، در دهه 60 تصمیم گرفتم درس بخوانم، بدون استفاده از سهمیه وارد دانشگاه خوبی شدم.

«تعظیم» از جایی که ما آن را متوقف کردیم ادامه داد

بزرگترین گلایه این نویسنده از همکارانش چیست؟ گفت: بزرگترین عیب همتایانم بد اخلاقی است. من مدیر نیستم و ادعای مدیری هم ندارم. سعی کردم با بچه ها دوست شوم و دوستشان باشم. دلیل اینکه می خواستم زودتر بازنشسته شوم این بود که فکر می کردم دیگر مفید نیستم و با عاقبت بخیر رفتم. در مجله «کمان» به جایی رسیدیم که دیدیم امکان تولید محتوا وجود ندارد، البته بی پولی هم دلیل تعطیلی قسمت دوم بود. نمی توانستیم وانمود کنیم که کارمان خوب پیش می رود. «تعظیم» از جایی که ما آن را متوقف کردیم ادامه داد. ما از اول تنها بودیم. هیچکس نیامد عصا زیر بغلمان بگذارد و کمک کند که برویم. این تنهایی به خاطر لحن و ادبیاتی بود که در «کمان» به کار بردیم و مثل اتفاقات زمانه نبود. ما نمی‌توانستیم مثل بعضی‌ها حرف بزنیم و این باعث شد که دیگران خیلی ما را دوست نداشته باشند.

کی معروف شدی وی گفت: نمی دانم اما آقای خامنه ای نقش مهمی در این قضیه داشت و من فعالیت فرهنگی خود را مدیون برخی خاطرات ایشان هستم. ادبیات پایدار مدیون توجه رهبر انقلاب است، اگر ایشان این کتاب ها را نمی دیدند و این نوشته ها را درباره کتاب ها نمی نوشتند، سرنوشت این جریان فکری اینگونه نبود.

این نویسنده گفت: همانطور که هر انسانی اثر انگشت خاص خود را دارد، هرکسی متفاوت فکر می کند. این که می گویند همه باید از یک جاده عبور کنند بسیار دیکتاتوری است. خدا خودش نمیگه از همون جاده عبور کن تا بهش توجه کنی. حالا بگوییم و آیا فقط یک راه برای نوشتن درباره جنگ وجود دارد؟ چرا فکر می کنند ما باید از روش و ادبیات استفاده کنیم؟ انشالله لهجه و لحن هست.

دشواری دور انداختن «خوانش های رسمی» گذشته

وی افزود: من به این نتیجه رسیده ام که هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست و هیچ چیز بهتر از حقیقت انسان را آزاد نمی کند. هنوز نمی توان گفت در 29 بهمن تبریز فقط 13 شهید دادیم. خجالت می کشیم بگوییم 26 شهریور 120 نفر شهید شدند. چون آن موقع می گفتند پنج هزار نفر شهید شدند! آیا اوج انقلاب با انبوه شهدا به دست آمد؟ نه، برعکس، این معجزه با تعداد کمی اتفاق افتاد. ما قرائت های رسمی زیادی داریم که در گذشته ذخیره شده اند و خلاص شدن از شر آنها دشوار است. اما وقتی به کوچه پس کوچه های تاریخ می رویم، می بینیم که حقیقت چیز دیگری بود، اما نباید از گفتن حقیقت هراس داشت.

او در جایی گفته بود که چاره ای جز فکر کردن و خلق کردن نداریم، گفت: بله، این حدس من است. هر کسی که به این دنیا می آید می تواند کاری را انجام دهد که هیچ کس نمی تواند انجام دهد. هر انسانی که از شکم مادر متولد می شود استعداد خاصی دارد که هیچ کس آن را ندارد. مهم این است که انسان به خودش رجوع کند و چیزی را کشف کند ما به ندرت به خودمان رجوع می کنیم، چشم ما مدام به دنبال دیگران است.

ما خیلی تقسیم شده ایم!

بهبودی گفت: نگاه به دنیا بسیار مهم است. واقعیت این است که ما با چیزی جز لحظات روبه‌رو نیستیم و باید به این فکر کنیم که برای انجام آن چه کاری باید انجام دهیم. همه ما باید خوبی ها را افزایش دهیم و تا جایی که می توانیم از بدی ها دوری کنیم. نگاه ما به جامعه، دختران، زنان و برادران خوب نیست. ما دستور دینی داریم که وقتی به یک نفر نگاه می کنیم بدانیم که از ما بهتر است. ما حق نداریم بگوییم چون دیگران حجاب ندارند ما بهتر از آنها هستیم. جهان بینی ما مشکل ساز است و باید بیشتر روی خودمان کار کنیم. همه شناسنامه های ما را جمهوری اسلامی ایران صادر می کند، ما همه خانواده این سرزمین هستیم، خودمان را خیلی تقسیم کرده ایم. تالار کنار تالار، جشنواره کنار جشنواره، ما کوچک شده ایم و تا حزبی مثل ما فکر نمی کند، انگار قبول نمی شود!

وی با بیان اینکه بیشتر نویسندگی ها فطری است و نمی توان با فشار خود را جای نویسنده قرار داد، درباره اینکه کدام یک از کتاب هایش را دوست دارد، گفت: همه کتاب ها مثل بچه های او هستند. اما هر چه زمان بیشتری را صرف آن کنید، موثرتر خواهد بود. به همین دلیل «اللام خمینی» را از نظر حساسیت و مدتی که آن را ترک کردم بیشتر دوست دارم و کتاب «شرح اسم» هم تصادفات بیشتری را متحمل شد.

بهبودی گفت: امروز را نمی توان با دید تاریخی نگاه کرد. ما می توانیم تأثیرگذار و کشنده باشیم، اما مشخص نیست که این تأثیر مثبت باشد. من نمی گویم سکوت کنیم، اما اگر می خواهیم قضاوت کنیم، باید مراقب باشیم، آن را به تاخیر بیندازیم و با شواهد بیشتری انجام دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید